وصال میمندی؛ فاطمه جمشیدی
چکیده
سوگ فرآیندی است که آدمی به عنوان موجودی اجتماعی، ناگزیر از تجربة ناخواستة آن بوده و هست و مهمترین عاملی که زمینهساز این حالت روانی است، مرگ است. مرگ بیش از آن که پدیدهای بیولوژیک و مورد توجه زیستشناسان ...
بیشتر
سوگ فرآیندی است که آدمی به عنوان موجودی اجتماعی، ناگزیر از تجربة ناخواستة آن بوده و هست و مهمترین عاملی که زمینهساز این حالت روانی است، مرگ است. مرگ بیش از آن که پدیدهای بیولوژیک و مورد توجه زیستشناسان و پزشکان باشد، موضوعی اجتماعی، فرهنگی و روانی است که حزن و اندوه را برای فرد یا افرادی از جامعة بشری به همراه دارد و در این میان، شاعران به دلیل ذوق هنری سرشار خود، در درک این احساس و انعکاس و بازگو کردن آن، بسیار موفقتر از سایر طبقات جامعه ظاهر شدهاند. امّا با وجود این، نباید تلاشهای متخصصان سایر علوم – ازجمله روانشناسان - را در آشکار سازی این فرآیند نادیده گرفت.
پژوهشی که هماکنون فراروی شماست، بیانگر مراحل برخورد مادران سوگوار عصر جاهلی و آغازین سالهای ظهور اسلام، در غم فقدان فرزندان خویش است و این مهم از طریق بیان اجمالی حالتهای روانی فرد داغدیده در مراحل مختلف سوگ - که توسط روانشناسان به اثبات رسیده است - و سپس نمود این حالتها در سوگ سرودههای این زنانسخن سرا، مورد کنکاش قرار گرفته است.