سید محمدرضا ابن الرسول؛ مرضیه قربان خانی؛ نصراله شاملی
چکیده
نظریة نظم جرجانی از نظریاتی است که در بلاغت عربی از اهمیّت ویژهای برخوردار است. علت این امر را میتوان گستردگی ابعاد، شمول و توجه آن به جنبههای مختلف دستوری، معنایی و زیباشناختی دانست. این نظریه با ...
بیشتر
نظریة نظم جرجانی از نظریاتی است که در بلاغت عربی از اهمیّت ویژهای برخوردار است. علت این امر را میتوان گستردگی ابعاد، شمول و توجه آن به جنبههای مختلف دستوری، معنایی و زیباشناختی دانست. این نظریه با وجود تقدّم زمانی بر نظریات مطرحشده در زبانشناسی معاصر، با بسیاری از این آنها ارتباط دارد و با اندک تأملی میتوان نقاط مشترک زیادی بین این نظریه و نظریات معاصر یافت. یکی از این نظریات، نظریة بافت موقعیّت زبانی است که فرث مطرح کرد. پژوهش حاضر در رویکردی تطبیقی، این دو نظریه و نقاط اشتراک آنها را بررسی میکند تا از این منظر، نقاط قوّت و ضعف هریک آشکار شود تا در پرتو آن، این دو نظریه یکدیگر را تکمیل کنند و در مطالعات بلاغی- ادبی برای محققان سودمندتر واقع شوند. از یافتههای این پژوهش میتوان به این موارد اشاره کرد: اهتمام هر دو نظریه به بافت زبانی، تقارب بین مفهوم سیاق نزد جرجانی و مفهوم بافت نزد فرث، جامعیّت نظریة بافت موقعیّت در مقایسه با نظریة نظم جرجانی، شباهت نظریة بافت موقعیّت و موضوع اقتضای حال و خطاب در بلاغت عربی.