نرگس انصاری؛ طیبه سیفی
چکیده
امروزه روشن شده است که ادبیات، رویدادی است که در متن زبان جنبة پیدایی به خود میگیرد؛ چرا که زبان به ادبیات شکل میدهد و بدان هویت میبخشد. در واقع زبان یک نظام آوایی، دستوری و واژگانی برای بیان اندیشه ...
بیشتر
امروزه روشن شده است که ادبیات، رویدادی است که در متن زبان جنبة پیدایی به خود میگیرد؛ چرا که زبان به ادبیات شکل میدهد و بدان هویت میبخشد. در واقع زبان یک نظام آوایی، دستوری و واژگانی برای بیان اندیشه و احساس است. با مطرح شدن مکتب صورتگرایی و پس از آن ساختگرایی، ناقدان بر این عقیده شدند که اثر ادبی را بدون هرگونه پیش زمینهای باید نگریست و در نقد و تحلیل متن ادبی، باید تنها به خود اثر پرداخت، نه به حوزههای بیرون از قلمرو ادبیات. بر این اساس، مقالة حاضر ضمن روشن کردن شیوة تحلیل ساختاری- که جزئی از تحلیل زبانشناسی است -به صورت نظری در آثار منظوم، با پیاده کردن این نظریة علمی بر دو قصیدة برجستة شاعر معاصر عراقی محمد مهدی جواهری، به دنبال کشف ساخت مشترک و در نتیجه ویژگیهای زبانی شاعر است، هرچند رسیدن به ساخت مشترک و ثابت، با تحلیل مجموعهای وسیع از آثار، ممکن خواهد بود. برخی از یافته های پژوهش، حاکی از آن است که وزن و بحر در هر دو قصیده با مفهوم و محتوای آنها هماهنگ است، هم حروفی و هم آوایی اندک در این دو قصیده، باعث ضعف موسیقی درونی آنها شده است. پس، از یک سو ساختار واژگانی و کلمات محوری در دو قصیده به خوبی در خدمت اندیشه و عاطفة شاعر قرار گرفته و از سوی دیگر، هنجارگریزی و آشناییزدایی، موجب برجستهسازی زبان شعری هر دو قصیده شده است.