زینه عرفت پور
چکیده
در نشانه شناسی معاصر در حوزۀ مطالعات روایتشناسی اگر نام هایی چون پراپ، گریماس، تودوروف، ژنت و بارت وجود دارد، در عرصۀ شعر باید مایکل ریفاتر را یکی از نظریهپردازان روشمند دانست. ریفاتر در سیر ...
بیشتر
در نشانه شناسی معاصر در حوزۀ مطالعات روایتشناسی اگر نام هایی چون پراپ، گریماس، تودوروف، ژنت و بارت وجود دارد، در عرصۀ شعر باید مایکل ریفاتر را یکی از نظریهپردازان روشمند دانست. ریفاتر در سیر اندیشه ها و نظریه هایش از «سبکشناسی ساختاری» بهسوی نشانهشناسی شعر و تولید متن روی میآورد و در این راستا نشانه ها و عناصر ایجادکنندۀ ادبیت متن شعری را ارائه می دهد. در نظریۀ ریفاتر دو شیوۀ خوانش مطرح است: خوانش اکتشافی یا خطی و خوانش نشانه شناختی یا پسنگر که خواننده از طریق آن ها، پس از بررسی عناصر ادبیت متن یعنی نادستوری ها (دستورگریزی)، منظومههای توصیفی، انباشت ها (ترادفها) و هیپوگرام (تصویر کلیشه ای که از طریق کل شعر در ذهن خواننده القا می شود)، به ماتریس یا شبکۀ شعر دست می یابد که همان گزارۀ بنیادی شعر است و اسباب وحدت را فراهم میکند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، پس از خوانش اکتشافی و خوانش نشانه شناختی قصیدة الحزن به این نتیجه رسیدیم که عناصر نشانهشناختی بر مبنای دیدگاه ریفاتر، در خوانش سطح نشانهشناختی قصیدة الحزن عبدالصبور بهخوبی میتواند ایفای نقشکند؛ قصیدة الحزن از لحاظ واژگانی و نحوی نادستوریهای اندکی دارد، ولی ازلحاظ معنایی نادستوری های زیادی دارد که ازطریق تشبیه، استعاره و کنایه خودنمایی میکنند. از سوی دیگر منظومههای توصیفی، انباشت ها، هیپوگرام و نهایتاً ماتریس متن، همگی در کنار هم موضوعات کلیدی شعر را بهتصویر میکشند و وحدت شعری را محققمیسازند