کمال باغجری؛ یدالله ملایری؛ نسرین رنجبران
چکیده
دو نظریۀ پسااستعماری و چندصدایی (پولیفونی) از جهت واکاوی گفتمان تکصدای قدرت، پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند. درحالیکه میخائیل باختین رمان چندصدایی را جهانی هزارتو و رنگارنگ و عرصهای برای پژواک آواهای ...
بیشتر
دو نظریۀ پسااستعماری و چندصدایی (پولیفونی) از جهت واکاوی گفتمان تکصدای قدرت، پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند. درحالیکه میخائیل باختین رمان چندصدایی را جهانی هزارتو و رنگارنگ و عرصهای برای پژواک آواهای گوناگون میداند، نظریهپردازان پسااستعماری نیز میکوشند سویهها و مؤلفههای سلطهگریِ هژمونیک متون ادبی را بکاوند و صدای مردمانِ درحاشیه و فرودست را موضوع نقد ادبی قرار دهند. بر این اساس، پژوهش پیش رو، با اتکای بر مفروضات نظریۀ چندصدایی باختین، میکوشد مؤلفههای این نظریه، از جمله شیوۀ روایت، تعدد گفتمان و گونههای الحاقی را در پنجگانۀ مدنالملح (شهرهای نمک)، که روایتی است شبهتاریخی از فرآیند پیدایش نفت در شبهجزیرۀ عربستان و دگردیسی رویکرد استعمار (از شیوۀ کلاسیک به نو)، بکاود و برمبنای آن، خوانشی پسااستعماری از رمان مزبور ارائه دهد. دستاوردهای این مقاله را میتوان در دو مورد نظری و کاربردی خلاصه کرد: اول، منطق مکالمهای و نظریۀ چندصدایی میخائیل باختین، بهدلیل کاربستش در تبیین مؤلفههای سلطهگری و تکصداییِ قدرت مطلقه، میتواند افقهای نوینی در حوزۀ مطالعاتی پسااستعماری بگشاید؛ و دوم، عبدالرحمن منیف در پنجگانۀ مدنالملح، با ارائۀ آواها و گفتمانهای مختلف و گونههای الحاقیِ برگرفته از سنت فکری و فرهنگیِ عربی-اسلامی، گفتمان مسلط استبداد/استعمار را وارد منطق مکالمهای کرده و مشروعیت برساختۀ آن را با قراردادن در کنار پادگفتمانهای همارز، از کار انداخته است.