محدثه مزوری؛ علی نجفی ایوکی؛ محسن سیفی
چکیده
روایتشناسی یکی از شاخههای نقد ادبی است که به بررسی روایتهای داستانی میپردازد. ولادیمیر پراپ و بعد از او گریماس در این زمینه بررسیهایی داشتهاند؛ گریماس معتقد بود که داستانها و روایتها با ...
بیشتر
روایتشناسی یکی از شاخههای نقد ادبی است که به بررسی روایتهای داستانی میپردازد. ولادیمیر پراپ و بعد از او گریماس در این زمینه بررسیهایی داشتهاند؛ گریماس معتقد بود که داستانها و روایتها با قالبهای مختلف خود، از الگوهایی پیروی میکنند که با کشف این الگوها میتوان به درک بهتری از این داستانها نائل شد. الگوها قابلیت انطباق با رمانهای پیچیدۀ امروزی را دارند. به باور وی هر داستانی تابع یکی از این ساختارهای روایت است: 1- قرارداد (ممنوعیت)- نقض – مجازات 2- فقدان قرارداد (بینظمی)- وجود قرارداد (نظم). بر اساس نظریۀ او، شش نقش یا کنشگر در همۀ روایتها وجود دارد که عبارتاند از فاعل، هدف، فرستنده، گیرنده، یاریگر و بازدارنده. بنا بر نظر گریماس، در هر داستانی گزارههای روایی (وصفی، وجهی و متعدی) و زنجیرههای روایی (اجرایی، پیمانی، انفصالی) قابل مشاهده است. برایناساس، پژوهش حاضر میکوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی ـ تحلیلی رمان اعجام نوشتۀ نویسندۀ عراقی سنان انطون را بر پایۀ نظریۀ کیفی مورد ارزیابی و نقد قرار دهد. از نتایج تحقیق آن است که در این رمان یکی از ساختارهای روایت گریماس یعنی قرارداد- نقض- مجازات مشاهده میشود و سیر کلی داستان از مثبت به منفی است. همچنین در رمان مورد مطالعه، شش نقش یا کنشگر، گزارههای روایی و زنجیرههای روایی نظریۀ گریماس به وضوح قابل شناسایی و ردیابی هستند