احمدرضا صاعدی
چکیده
رمان «ما تبقی لکم» اثر غسان کنفانی، شاعر و داستان نویس معاصر فلسطینی، بر اثر کاربست تکنیکهای جدیدِ داستان نویسی، در زمرة نخستین رمانهای مدرنی به شمار میرود که توانسته است در روند نوآوری و شکوفاییِ ...
بیشتر
رمان «ما تبقی لکم» اثر غسان کنفانی، شاعر و داستان نویس معاصر فلسطینی، بر اثر کاربست تکنیکهای جدیدِ داستان نویسی، در زمرة نخستین رمانهای مدرنی به شمار میرود که توانسته است در روند نوآوری و شکوفاییِ ادبیات داستانی عربی سهم بسزایی داشته باشد؛ از آن جا که این رمان در زمرة ادبیات داستانی جریان سیلان ذهن قرار میگیرد، گسستگی زمان حاکم بر این نوعِ داستانی موجب شده است که روایت داستان در صحنه های مختلف توسط راویان متعدد و از زاویه های گوناگون روایت شود، بنابراین؛ انتظار میرود که فرم و شکل غالب سنتی زاویة دید و راوی در این رمان برخلاف داستانهای کلاسیک، پیوسته در نوسان و تغییر باشد؛ به همین علت در این مقاله سعی شده است تا از میان عناصر داستان، راوی و کانونی سازی، بر اساس برخی از دیدگاه های منتقدان ساختارگرا مانند ژرار ژنیت و تودوروف، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.