صابره سیاوشی
چکیده
داستان، یکی از اسلوبهای مهم و کاربردی قرآن برای انتقال معانی و مفاهیم است. جستار پیش رو، با هدف گامنهادن در این مسیر و انتقال معانی و کاربردیکردن مفاهیم قرآنی، از نشانه ـ معناشناسی گفتمانی استفاده ...
بیشتر
داستان، یکی از اسلوبهای مهم و کاربردی قرآن برای انتقال معانی و مفاهیم است. جستار پیش رو، با هدف گامنهادن در این مسیر و انتقال معانی و کاربردیکردن مفاهیم قرآنی، از نشانه ـ معناشناسی گفتمانی استفاده کرده است که رویکردی نوین در تحلیل و سنجش متن به شمار میرود. رویکردی که به عنوان رهیافتی نو در نقد ادبی، امکان تحلیل روشمند متون را فراهم میکند. داستان ذوالقرنین در قرآن کریم، ظرفیت مطالعه از دیدگاه نشانه ـ معناشناختی را دارد. داستان مهمی که با هدف تربیتی و تبلیغ ارزشها بیان شده و یکی از الگوهای مهمی را که در جهان انسانیت نقش داشتهاند، به تصویر میکشد. از این رو، نگارنده با هدفِ به دست دادن طرحی از فرایند تولید و صورتبندی معنا در داستان ذوالقرنین، در جستجوی فرایند گفتمانی حاکم بر داستان مذکور است. یافتهها نشان میدهد که گفتمان حاکم بر داستان ذوالقرنین (در سفرهای سهگانه، به ویژه در سفر سوم با هدف ساخت سد) کنشمحور است. کارکرد کنشی، نقش مهمی در فرایند روایی داستان دارد و فضای کنشی، فرایند تولید معنا را کنترل میکند. کنشگران، با کسب توانش و طی یک فرایند کنشی، از بحران معنا، رهایی یافته و از وضعیت سلبی انفصال از امنیت به وضعیت ایجابی اتصال به امنیت رسیدهاند؛ ضمن آنکه پیش از این، ابژۀ ارزشی را توسط نیروی بیرونی از دست داده بودند و طی این فرایند، موفق به تصاحب ابژۀ ارزشی شده و با ارزشِ کمی و کیفی پیوست یافتند.