حسن اعظمی خویرد؛ عبدالباسط عرب یوسفآبادی
چکیده
گفتمان متون ادبی از منظرهای مختلفی قابل بررسی است و سطوح گوناگون آن در ابعاد کلان و خُرد مورد ارزیابی قرار میگیرد. تحلیل گفتمان امکان دستیابی به برداشتی عمیق از متن را فراهم میآورد. این شاخه از تحلیل ...
بیشتر
گفتمان متون ادبی از منظرهای مختلفی قابل بررسی است و سطوح گوناگون آن در ابعاد کلان و خُرد مورد ارزیابی قرار میگیرد. تحلیل گفتمان امکان دستیابی به برداشتی عمیق از متن را فراهم میآورد. این شاخه از تحلیل میتواند جایگاه ویژهای در برجستهسازی و حاشیهرانیهای گفتمان شاعران داشته باشد و تعاملات زبانی آنها را با ساختارهای ایدئولوژیک کشف نماید. ازجمله پدیدههای ادبی زبان عربی که بر پایة برجستهسازی و حاشیهرانی بنا شدهاست، نقایض جریر و اخطل است. این دو شاعر در بیشتر نقایضشان با استفاده از ابزارهای گفتمانی خاص، در پی برجستهسازی هویت خود و حاشیهرانی هویت رقیب هستند. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با تکیهبر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مربع ایدئولوژیک وندایک، سطوح گفتمانی نقیضة «اِنعَقْ بِضَأنِکَ یا جَریرُ» از اخطل و «قَبَحَ الإِلَهُ وُجوهَ تَغْلِبَ» از جریر بررسی شود. وندایک در الگوی پیشنهادیاش به مطالعة استراتژیهای متن و گفتار میپردازد و رابطة آنها را با بافتار اجتماعی و سیاسی مورد مطالعه قرار میدهد. برداشت نهایی نشان میدهد که برجستهسازی نکات منفیِ دیگری در هر دو نقیضه از بسامد بسیار بالایی (66% اخطل و 71% جریر) برخوردار است، با این تفاوت که جریر به نسبت اخطل در استفاده از سطوح گفتمانی معنی، ساختهای صوری، دستور زبان و صورتهای گفتمان، موفقتر عمل کرده است.