علی اکبر فراتی؛ زهره نورائی نیا
چکیده
زندگی در بادیه و عدم استقرار دائم در یک مکان از ویژگیهای شعری شاعران عرب جاهلی، بهویژه امرؤالقیس بوده است؛ عاملی که سبب شده تا این حرکت و پویایی بهعنوان عنصری غالب در شعر آنان به شمار آید، بهطوریکه ...
بیشتر
زندگی در بادیه و عدم استقرار دائم در یک مکان از ویژگیهای شعری شاعران عرب جاهلی، بهویژه امرؤالقیس بوده است؛ عاملی که سبب شده تا این حرکت و پویایی بهعنوان عنصری غالب در شعر آنان به شمار آید، بهطوریکه همواره نوعی دگردیسی در شعر آنان همپای گذر زمان و گردش روزگار وجود داشته است. در معلقۀ امرؤالقیس نیز که سرآمد شعر جاهلی به شمار میرود، حرکت به موازات ایام در شعرش رخ مینماید و عنصری مؤثر در سازههای تصویری شعر و نیز عاملی مهم در پیشبرد آن میگردد تا جایی که میتوان ادعا کرد مهمترین ملاط انسجام و پیوستگی اجزاء معلقۀ او همین عنصر پویایی است. عنصری که زاییده رویکرد واقعگرایانۀ شاعر و نگاه حسی او به طبیعت و حاصل سیر متوازن زندگی او با جهان پیرامون اوست. حرکتی از درون به بیرون که خط سیر پویایی را از عواطف و احساسات درونی او پی گرفته، آن را در جهان بیرونی او بهتدریج وسعت میبخشد و در نهایت نبض احساس او را در عاشقانههایش به پویش سهمگین طبیعت در تصاویر پایانی قصیده پیوند میزند. بدین ترتیب تصاویرِ حرکت، عنصری مهم و برجسته در سیمای ادبی شعر امرؤالقیس میگردد. پژوهش حاضر که به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و با هدف ایجاد نگاهی تازه به تصویرگری در معلقۀ امرؤ القیس انجام گردیده در پی پاسخ به این پرسش است که تصاویر پویایی در معلقۀ او از چه سازههایی فراهم آمده و این سازهها چگونه در دستیابی به تصویر کلی حرکت و حیات در این قصیده مؤثر بودهاند؟ این بررسی نشان میدهد که تصویرِ حرکت در معلقۀ امرؤالقیس حاصل حضور فعال سازههای ایستا و پویایی چون انواع سازههای زبانی، بلاغی، مؤلفههای روایی و نیز عناصر موثر زمان و مکان است که در این گفتار با عنوان تصویرسازه یا سازههای تصویری معرفی میشوند. سازههایی که گاه مستقل و گاه در تعامل با یکدیگر موجب برجستگی سیمای کلی حرکت در شعر او شده است.