علی اسودی؛ زهرا ایزدی
چکیده
شخصیت و تعالی آن یکی از موضوعات مشترک عرفان و روانشناسی و ادبیات است؛ بنابراین، شناخت و تکامل آن همواره مورد توجه عرفا و روانشناسان بوده و در ادبیات نیز نمود پیدا کرده است.چنانچه شخصیتهای حقیقی و ...
بیشتر
شخصیت و تعالی آن یکی از موضوعات مشترک عرفان و روانشناسی و ادبیات است؛ بنابراین، شناخت و تکامل آن همواره مورد توجه عرفا و روانشناسان بوده و در ادبیات نیز نمود پیدا کرده است.چنانچه شخصیتهای حقیقی و برجسته در قالب قهرمان داستانها ظاهر شوند،کارکرد کهن الگوی «خود» اهمیت ویژهای پیدا میکند. رمان موت صغیر روایتگر شکلگیری شخصیت یکی از چهرههای برجستۀ عرفان و تصوف اسلامی، محیالدین عربی است. ابن عربی که بهنوعی پدر وحدت وجود اسلامی به حساب میآید، با پایهگذاری عرفان نظری، عرفان اسلامی را به مرحلۀ جدیدی وارد ساخت. ابن عربی نظریات متعددی در عرفان مطرح کرده است که مهمترین آنها نظریۀ وحدت وجود و انسان کامل است. کمال و رشد شخصیت،موضوعی است که نظریات روانشناسی جدید را به مفاهیم عرفانی اصیل، همچون نظریۀ انسان کامل نزدیک ساخته است. محمدحسن علوان در رمان موت صغیر و در قالب پست مدرنیسم با الهام از شرح حالی که شیخ اکبر در کتاب فتوحات مکیه از خود ارائه داده، دو داستان موازی را مطرح کرده است؛ داستان اول، بیانگر سرگذشت ابن عربی و داستان دوم، سرگذشت دستبهدست شدن زندگینامۀ او در طی زمان است. این مقاله با رویکرد روانشناسی و بر اساس نظریۀ پیرسون –کیمار شخصیت ابن عربی را بررسی میکند.به این منظور، ابتدا دو داستان موجود در این رمان از یکدیگرتفکیک شدهاند و تنها داستان سرگذشت ابن عربی بررسی شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که با درنظرگرفتن آراء ابن عربی، از میان کهنالگوهای دوازدهگانۀ نظریۀ پیرسون-کی مار، ارتباط معناداری بین کهنالگوی حاکم و نظریۀ انسان کامل ابن عربی وجود دارد؛ بهطوری که قهرمان داستان پس از طی مراحل عزیمت، تشرف و بازگشت،خصوصیات کهنالگوی حاکم را از خود بروز میدهد که تا حدودی به ویژگیهای انسان کامل ابن عربی نزدیک است و هردو بهنوعی معیارهای خودشکوفایی شخصیت را به همراه دارند.