زهرا حقایقی؛ احمدرضا حیدریان شهری؛ بهار صدیقی
چکیده
رئالیسم انتقادی بهعنوان مکتبی ادبی، جایگاه ویژهای در نقد ادبیات داستانی دارد؛ مکتبی که با رویکردی عینی به واقعیات، به بازتاب زندگی اجتماعی میپردازد. صموئیل شمعون در رمان عراقیّ فی باریس تحت تأثیر ...
بیشتر
رئالیسم انتقادی بهعنوان مکتبی ادبی، جایگاه ویژهای در نقد ادبیات داستانی دارد؛ مکتبی که با رویکردی عینی به واقعیات، به بازتاب زندگی اجتماعی میپردازد. صموئیل شمعون در رمان عراقیّ فی باریس تحت تأثیر ساختار اجتماعی که در آن زندگی کرده است، به بازتاب نگاه مهاجر در سرزمین دیگری میپردازد. با توجه به ضرورت پرداختن به پدیدۀ مهاجرت و تأثیرات منفی نهان و آشکار آن بر جوامعی که از آن مهاجرت صورت میگیرد، پژوهش حاضر میکوشد تا به بررسی تأثیر استعمار و سیاستهای حکومت بر جامعۀ عراق، بهویژه تأثیر این سیاستها بر اقلیتهای قومی سرزمین عراق از دید یک مهاجر بپردازد. هدف این جستار، بررسی چالشهای آسیبزای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عصر نویسنده در عراق، برمبنای مؤلفههای رئالیسم انتقادی است تا بنمایههای مؤثر بر مهاجرت تبیین شود. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد نویسنده با سبکی رئالیستی و انتقادی با بیانی طنزآمیز، حوادث و اوضاع سیاسی، تاریخی و اجتماعی جامعۀ خود را نشان داده است. شمعون بهعنوان یک آشوری مهاجر و نمایندۀ طبقۀ اجتماعی که از آن برخاسته است، به انتقاد از عدم تغییر سیاستهای حکومتهای حاکم بر عراق در دورههای مختلف تاریخی نسبت به اقلیتهای مقیم در عراق میپردازد. نویسنده با اثرپذیری از محیط اجتماعی و سیاسی عراق، بهویژه شرایط حاکم بر اقلیت آشوری، بهخوبی توانسته است با بازنمایی تاریخ، نقش استعمار را در جنگهای طایفهای روشن کند و با بازتاب چالشهای اقتصادی و ترسیم چهرۀ مهاجر آواره، به انتقاد از فضایی بپردازد که جوامع و سیاستهای حاکم بر آن، فرد را چه در فضای مهاجرت و چه در وطن خود، از حقوق قانونی و انسانیاش محروم میکند.