عزت ملاابراهیمی؛ زهرا رضائی
چکیده
در نظریهپردازیهای نوین در حیطۀ مطالعات ترجمه، به عناصر فرهنگی و بومی متن مبدا توجه ویژهای میگردد. یکی از مدلهای ارزیابی ترجمۀ مقولات فرهنگی، الگوی پیشنهادی پیتر نیومارک (1988) میباشد. این جستار ...
بیشتر
در نظریهپردازیهای نوین در حیطۀ مطالعات ترجمه، به عناصر فرهنگی و بومی متن مبدا توجه ویژهای میگردد. یکی از مدلهای ارزیابی ترجمۀ مقولات فرهنگی، الگوی پیشنهادی پیتر نیومارک (1988) میباشد. این جستار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس نظریه نیومارک به بررسی و نقد شیوۀ ترجمۀ مفاهیم فرهنگی موجود در خطبۀ صد و نود و دوم نهجالبلاغه (خطبه قاصعه) ترجمههای آیتی و شهیدی میپردازد. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان ترجمۀپذیری عناصر فرهنگی از زبان مبدأ (عربی) به زبان مقصد (فارسی) و بازتاب آن در ترجمههای مورد نظر است. نتایج این جستار گویای آن است که در این خطبه، بیشترین فراوانی مقولات فرهنگی از نوع «نهادها، آداب و رسوم» و پس از آن «بومشناسی» و «بعد مادی فرهنگی» بودهاست و پربسامدترین روشها در ترجمۀ مفاهیم فرهنگی، به ترتیب «انتقال»، «معادل فرهنگی» میباشد. شایان ذکر است شهیدی در ترجمۀ خود از راهکار فرآیندهای تلفیقی –که ناشی از تعلیقات پایانی کتاب است- بهرۀ زیادی برده، راهکاری که در ترجمه آیتی مغفول مانده است