ابوالفضل رضایی؛ فاطمه رئیس میرزایی
چکیده
روش ساختارگرایی که محمود بستانی آن را بهعنوان یکی از شیوههای تحلیل متن قلمداد کرده است، بر مبنای هشت عنصر ادبیِ پیام، موضوع، معنایی، صوری، لفظی، موسیقایی، ادبی و ساختار متن به تحلیل یک اثر ...
بیشتر
روش ساختارگرایی که محمود بستانی آن را بهعنوان یکی از شیوههای تحلیل متن قلمداد کرده است، بر مبنای هشت عنصر ادبیِ پیام، موضوع، معنایی، صوری، لفظی، موسیقایی، ادبی و ساختار متن به تحلیل یک اثر میپردازد و با تبیین ارتباط بین جنبههای زیباییشناسی و معناشناسی اثر، ساختار کلی آن را بهعنوان پیکری واحد بررسی میکند. دیدگاههای بستانی در روش ساختارگرایی که در دو کتاب القواعدالبلاغیة فی ضوء المنهج الإسلامی و البلاغة الحدیثة فی ضوء المنهج الإسلامی تبیین و معرفی شده است، تلفیقی از سنتگرایی و نوگرایی در تحلیل اثر ادبی است؛ بدین معنا که وی ضمن پایبندی به بلاغت سنتی، سعی دارد دیدگاههای جدید ادبی را در بررسی و تحلیل اثر بر مبنای ساختار و بافت آن به کار بندد. آنچه ما در این پژوهش در پی آن بودهایم، بررسی زیباییها و معانی ادبی قصیدۀ «نهج البرده»ی احمد شوقی با تکیه بر روش ساختارگرایی محمود بستانی و بر اساس چهار عنصر معنایی، صوری، موسیقایی و ساختار است. در این راستا دریافتیم که در قصیدۀ نهج البرده از بین عناصر مذکور، رمز و استعاره بهعنوان دو عنصر از عناصر صوری و جناس و توازن بهعنوان عناصر موسیقایی، علاوه بر جنبۀ زیباییبخشی دارای کارکرد معنایی نیز بودهاند و در القای مفاهیم و موضوعات، نقش مؤثری داشتهاند و عنصر تکرار و تقابل نیز بهعنوان عناصر معنایی، با ایجاد نظمآهنگ درونی، جنبۀ زیباییشناسی قصیده را نیز تقویت کردهاند و بر مبنای عنصر ساختار، دریافتیم که موضوعات و مفاهیم قصیده با یکدیگر و نیز با دیگر عناصر لفظی، موسیقایی و صورخیال، رابطهای متقابل دارند؛ به عبارتی، عناصر زیباییشناسی و معناشناسی در آن با یکدیگر ارتباط منسجم دارند و این، نشانگر آن است که قصیده از تجانس و اندامواری متن برخوردار است و همین امر، آن را نهتنها از لحاظ شکل و ساختار، بلکه از نظر محتوا، در ردیف بهترین مدائح نبوی قرار داده است.