عبدالله رسول نژاد
چکیده
پس از گسترش اسلام و پذیرش آن از طرف اقوام مختلف، فرهنگ اسلامی بستری برای احترام متقابل میان اقوام وملتها شد و شعر عربی نیز به جای ترویج نخوت قبیلهای، به ترسیخ أخوت ایمانی پرداخت؛ اما در جامعة اسلامی ...
بیشتر
پس از گسترش اسلام و پذیرش آن از طرف اقوام مختلف، فرهنگ اسلامی بستری برای احترام متقابل میان اقوام وملتها شد و شعر عربی نیز به جای ترویج نخوت قبیلهای، به ترسیخ أخوت ایمانی پرداخت؛ اما در جامعة اسلامی و دنیای عرب، پس از فاصله گرفتن تدریجی از سرچشمههای تبعیض زدای دین، و به دنبال پیدایش دوبارة تعصّبات قبیلهای پیش از اسلام، به ویژه در دورة عباسی، از یک سو نحلههایی چون شعوبیه، در واکنش به بیعدالتی شاهان موسوم به خلفا، به ذکرمعایب عربها پرداختند و در عکسالعملی مشابه، برخی عربهای متعصّب نیز به تحقیر دیگر ملل اسلامی چون ایرانیان و کردها پرداختند. البته سهم کردها در این میان، مضاعف بود؛ از طرفی به دلیل ایرانی بودن، میبایست تاوان شعوبیگری برخی ایرانیان را بپردازند و از جهتی دیگر، به دلیل انتساب به «ماد»ها از تیر تحقیر برخی از ایرانیان باستانگرا بی نصیب نماندند. در این پژوهش برای پاسخ به این پرسش که در شعر کلاسیک عربی، چه تصویری از کردها ارائه شدهاست؟ بررسی جوانب گوناگون سیمای کُرد در شعر کلاسیک عربی از جمله مدح و نکوهش شخصیتهای کرد، اشاره به نسب و نژاد کردها، بررسی شدهاست و نتایج آن نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از این تصویرها، متأثر از درگیریهای میان شعوبیه و عربهای متعصّب، چهرهای منفی و گاه خرافی از کردها را نشان میدهند. در برخی دیگر، شاهد تمجید از شخصیتهای مهم و اثر گذار کرد هستیم؛ اما همراه با تجاهل یا انتحال نسبشان. در موارد اندکی نیز شاهد تصویر واقعی همراه با همدلی نسبت به کردها هستیم که موارد اخیر بیشتر به دلیل گسترش ارتباطات وبالا رفتن سطح آگاهیهای عمومی وبه هم خوردن معادلات منطقهای ونیز قرار گرفتن کردها در شرایط مشابه با دیگر ملتهای خاورمیانه بودهاست.