آزاده قادری؛ سیدحسین سیدی؛ بهار صدیقی
چکیده
زبان در تمام عرصههای زندگی جوامع بشری نمود دارد و از دیرباز در تمام سطوح زندگی بشر سامان دهندۀ روابط میان انسان ها و زیربنای شکلگیری مناسبات، منعکسکنندۀ باور، دیدگاه و تجربیات میان انسان ها ...
بیشتر
زبان در تمام عرصههای زندگی جوامع بشری نمود دارد و از دیرباز در تمام سطوح زندگی بشر سامان دهندۀ روابط میان انسان ها و زیربنای شکلگیری مناسبات، منعکسکنندۀ باور، دیدگاه و تجربیات میان انسان ها بوده است. تحلیل انتقادی گفتمان که در بستر اندیشه های جامعه شناسی تکوین یافته، رویکردی اجتماعی به زبان دارد و به بررسی سازوکارهای آن از خلال بافت سیاسی و اجتماعی میپردازد و در پی آشکارسازی روابط پنهان اجتماعی است. جستار پیشرو با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و در نظر گرفتن نظریۀ اجتماعی- شناختی وندایک به گفتمان کاوی قصیدۀ «الأرض والجرح الذی لاینفتح» أمل دنقل- شاعر ملتزم به جامعۀ عرب -پرداخته لذا این پژوهش با کاربست ارکان مربع ایدئولوژیک، قصیده را گفتمانی سیاسی- اجتماعی در نظر میگیرد و آن را سازهای اجتماعی میپندارد و به دنبال کشف نابرابر اجتماعی و ویژگی های منفی گفتمان مسلط در راستای بازتعریف معانی و اقناع مخاطب و تبیین ایدئولوژی شاعر است. از اینرو گفتمان شعری را نوعی کنش میداند که بهطور اجتماعی شکلگرفته است و به جای آنکه آن را نوعی هماهنگی آرمانی و زیباییشناختی بداند آن را نمونه ای از نهاد ادبی متغیری پنداشته که بهواسطه واژگان نشاندار، شاخص گذاری، ساخت های نحوی، کاربردهای بلاغی اعم از استعاره و مجاز و...به قطبیت سازی دستزده و هژمونی گفتمان مسلط را درهم میشکند و با این کار توزیع نابرابر قدرت در جامعه کنونی را بازمیتاباند و به چالش میکشد و در نتیجه مشخص گردید که شاعر در این قصیده، بیشتر تکیهبر غیریتسازی میکند تا چهرۀ اسرائیل و سایر استعمارگران و دشمنان داخلی (حاکم عربی) را به مردم جامعهاش بنمایاند و ایدئولوژی مبارزه را در ذهن مخاطب نهادینه کند و در تلاش است مخاطب را معطوف به واقعیت و جهانی که هست کند نه دنیایی که شاعر میخواهد بسازد پس این سروده همزاد یا معادل رمزآلودی است برای حوادثی که در این زمان رخداده است