راضیه صدری خانلو؛ علیرضا شیخی؛ عبدالعلی آل بویه لنگرودی؛ مصطفی پارسایی پور
چکیده
فراداستان شیوۀ نگارش نویسندگانه و سبک به بازی گرفتن آگاهانه و عامدانۀ ساختارهای روایی و دستخوش ترفندکردن فنّ نویسندگی است. فراداستان میکوشد بهواسطۀ انحراف یا گریز از هنجارهای تثبیتشدۀ روایتپردازی ...
بیشتر
فراداستان شیوۀ نگارش نویسندگانه و سبک به بازی گرفتن آگاهانه و عامدانۀ ساختارهای روایی و دستخوش ترفندکردن فنّ نویسندگی است. فراداستان میکوشد بهواسطۀ انحراف یا گریز از هنجارهای تثبیتشدۀ روایتپردازی سنتی و حتی تهکم به آن، ادبیّت و خودآگاهی پیشین را بهمثابۀ یک کجروی میانتهی معرفی کند و ترفندهای روایی مدعی حقیقتنمایی به غرض ناراستین حقیقتدانی مطلق را برملا سازد تا اثبات کند حلوفصل کشمکش آواها و ایدئولوژیها، با انقیادشان زیر آوای مؤلفی همهچیزدان و خداگونه، محال است و محالبودگیِ درک غایی حقیقت در سایۀ سیطرهمندی تکسویهنگر را شادمانه بهنمایش گذارد. خردهژانر فراداستان، با تمهیداتی برآمده از حسابگریهای ذهنی و با حاشیهنگاریهای خودارزیابانه و دیالکتیکی، میکوشد با تأملی روشنبینانه در فرآیندهای برساختهشدن داستان، و با تکیه بر اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، در کنار شفافسازی سرشت داستان، حقیقتجویی نماید. درآمیخته با مفهوم نسبیتْمحوری، نظریۀ بازی بهمثابۀ شیوه درک درست روالهای جهان، در فراداستان بهعنوان فعالیتی خودبنیاد و واجد ارزشی قطعی در جهان واقعی، یاریگر دستاوردهای حقیقتبین ادبیات میشود. صفت ناساختمندی و دلبخواهگی بازی، با دستمایهکردن وانمودگرانۀ نقشها و قراردادهای بازی، به فراداستان کمک میکند ضمن کنکاش در کارکردها و طبیعتِ ظاهراً بازشناخته، ولی عملاً ناشناختۀ داستان، سنتهای ناکارآمد و جهاننگری نخنماشده را در هم شکند. در بازشناسی این نگرگاههای پارادایم نوشناخته در فراداستانها، در این کوشش برآنیم به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با پردازش دادههای تئوری فراداستان، بهویژه از منظر «پاتریشیا وَو»، به درک کارایی مؤلفههای فراداستان و تبیین کیفیات آن و نقش بازی در پیشبرد فراداستانسازی، در رمان لعبة النسیان محمد برادة بپردازیم تا نوآوریهای نخستین گام عرب را در هجرت از انگارههای مطلقاندیش مدرنیسم در حقایقشناسی داستانی بازشناسیم. در این پژوهش دریافتیم براده در کاربست شگردهای اتصال کوتاه، آشکارسازی شگرد، شورشگری شخصیتها، کولاژ فراداستانی و نامگذاری دلبخواهی، همواره بازیگرانه وامدار اصل نسبینگری و چندچهرگی حقیقت است و اینگونه برای فراداستاننویسی عربی بنیانی استوار میآفریند.