نرگس انصاری؛ لیلا صادقی نقدعلی
چکیده
حدود یک دهه از بازیگری دولت به ظاهر اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش» در عراق میگذرد. این گروه با تشکیل دولت به دنبال بازسازی جامعه و ترویج گفتمان ویژۀ خود بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی ...
بیشتر
حدود یک دهه از بازیگری دولت به ظاهر اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش» در عراق میگذرد. این گروه با تشکیل دولت به دنبال بازسازی جامعه و ترویج گفتمان ویژۀ خود بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی عناصر گفتمانی گروه داعش، مشخص ساختن دال مرکزی، دال شناور، دال خالی، برجستهسازی و حاشیهرانی و تعیین مفصلبندی حاکم بر گفتمان آن در رمان «وشم الطائر» اثر «دنیا میخائیل» با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای الگوی تحلیل گفتمانی لاکلا و موف است. این روش واجد قابلیت بسیاری در تبیین پدیده-های سیاسی- اجتماعی است. نتایج حاکی از آن است که مبنای سیاسی داعش که بر پذیرش «خود»(برجسته سازی) و نفی «دیگری» (حاشیه رانی مسیحیان، یهودیان و ایزدیهای عراق) استوار است هر فرد، گروه یا سازمانی را که در راستای ایدئولوژی ایشان نباشد به حاشیه رانده و متهم به تمرد و عصیان میکند. سازمان داعش، سازمانی عقیدتی بنا شده بر اندیشه و اعتقادات تکفیری است که برای مواجهه با این سازمان در کنار جنگ رو در رو باید به مقابله با نظام اندیشگانی آنان پرداخت. به منظور تحقق یافتن دال مرکزی گفتمان داعش که برقراری «خلافت اسلامی» است دالهای شناور (جهاد، تکفیر «دیگری»، شریعت، هجرت) به مفصلبندی آن کمک کرده تا دال خالی این گفتمان (برقراری عدالت، مساوات و کرامت و سلطه بر جهان) که وجه استعاری و اسطوره سازی آن نیز است تحقق یابد.