آرزو چالسری؛ علی اسودی؛ طیبه آخوندی؛ محمد رضا خضری
چکیده
یکی از مباحث اساسی زبانشناسیشناختی استعاره مفهومی است که بر اساس آن یک حوزه مفهومی ناشناخته و انتزاعی با تطبیق با مفاهیم شناختهشده و ملموس در ذهن انسان قابل درک میگردد که این مفاهیم شناختهشده ...
بیشتر
یکی از مباحث اساسی زبانشناسیشناختی استعاره مفهومی است که بر اساس آن یک حوزه مفهومی ناشناخته و انتزاعی با تطبیق با مفاهیم شناختهشده و ملموس در ذهن انسان قابل درک میگردد که این مفاهیم شناختهشده برخاسته از تجربیات انسان در همه ابعاد زندگیاش اعم از فلسفه و ادبیات است؛ از سویی دیگر اگزیستانسیالیسم مکتبی فلسفی است که ادبیات را دستاویز بیان پندارهایش قرار داده؛ روی آوردن فیلسوف اگزیستانسیالیسم به بیان ادبی موجب آمیزش فلسفه با ادبیات شد. در ادبیات اگزیستانسیالیستی به مضامینی چون تنهایی، دلهره، حزن، پوچی، آزادی و مرگ پرداخته میشود. در این میان ادبیات عرب و بهویژه شعر از مفاهیم این مکتب بیتأثیر نماند؛ نمونهای از این اقبال را در اشعار خلیل الحاوی شاعر معاصر لبنانی میتوان دید چراکه طنین مؤلفههای آزادی و مرگ در سرودههایش پدیدار است؛ وی مفاهیم ناامیدی، تألم، حقارت و یأس ناشی از شکستهای پیاپی اعراب و بهخصوص قیام 1967 م که پژواک ویژهای در روح و جانش داشت را؛ که همگی مفاهیمی انتزاعی هستند- با مفاهیمی ملموس و محسوس به زیبایی و هنرمندانه به تصویر میکشد و از اسلوب استعارۀ مفهومی مدد میجوید. لذا نگارندگان بر آن هستند تا با روش توصیفی - تحلیلی به انواع استعاره مفهومی در مؤلفههای اگزیستانسیالیستی آزادی و مرگ در سرودههای الحاوی بپردازند؛ نتایج حاکی از آن است که شاعر برای بیان افکار انتزاعی و وجودی خود نه تنها از استعاره مفهومی سود جسته، بلکه همسویی و انطباق انواع سهگانه استعاره مفهومی به درک بهتر این تفکر انسجام بخشیده است