محمد صالح شریف عسکری؛ مرتضی زارع برمی
چکیده
روایت، ابزاری شناختی برای فهم تجربه است و نظریة جریان سیال ذهن یکی از شیوههای نوین و رایج روایتی در تحلیل آثار ادبی به شمار میرود. محتوای اندیشه، در شیوة جریان سیال ذهن بهجهت توصیف دقیق و لحظهای؛ ...
بیشتر
روایت، ابزاری شناختی برای فهم تجربه است و نظریة جریان سیال ذهن یکی از شیوههای نوین و رایج روایتی در تحلیل آثار ادبی به شمار میرود. محتوای اندیشه، در شیوة جریان سیال ذهن بهجهت توصیف دقیق و لحظهای؛ کارکردی بنیادین مییابد و در قالب شگردها و تکنیکهای روایی همچون تکگویی درونی، نمایشی، خودگویی و دانای کل به شیوة اول، دوم یا سوم شخص ظاهر میشود. پژوهش حاضر برآن است پس از اشارهای کوتاه به ویژگیها و مؤلفههای جریان سیال ذهن، با انتخاب هفت قصیدة عربی پیش از اسلام(معلقات سبع) و طرح هویت داستانی این قصیدهها، آنها را در چارچوب تکنیکهای روایتی جریان سیال ذهن تحلیل کند. به عبارت دیگر، درصدد پاسخ گفتن به این پرسش هستیم که آیا میتوان بخشی از میراث شعری ادبیات عربی را در چارچوب جریان سیال ذهن جای داد؟ ذکر این نکته ضروری است که صفت جریان سیال ذهن به آن بخش از آفرینشهای ادبی اطلاق میشود که همه یا بخشی از مشخصههای این جریان را دارا باشند. با این توضیح، کاویدن معلقات سبع به معنای انتساب آنها به شیوة مورد نظر نیست؛ بلکه کوششی است تا کاربرد تکنیکهای مدرن روایتی را در آثاری از این دست نشان دهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد شاعران معلقات براساس انگیزه و اغراض شعری از یک تکنیک روایی غالب در کنار دیگر شگردهای روایی استفاده کردهاند؛ تعداد این شگردها بین دو تا سه شکل متغیر است.