سید رضا میراحمدی؛ علی اکبر نورسیده؛ رقیه پوربایرام الوارس
چکیده
نشانه - معناشناسی با پشت سرنهادن نشانهشناسی ساختگرا، گر متضمن تحولاتی مهم ازجمله پرداختن به موضوعاتی چون تن، ادراک، احساس و حضور گردید و بهتدریج به دورنمایی پدیدار شناختی گرایش پیدا ...
بیشتر
نشانه - معناشناسی با پشت سرنهادن نشانهشناسی ساختگرا، گر متضمن تحولاتی مهم ازجمله پرداختن به موضوعاتی چون تن، ادراک، احساس و حضور گردید و بهتدریج به دورنمایی پدیدار شناختی گرایش پیدا کرد. درک و تجربۀ حسی جهان با تنی حساس که نقش ادراک و تولید معنا را بر عهده دارد از موارد مورد اهتمام این گرایش است. در این حالت فرایند معناسازی باز و سیال است و ما را با حضوری مواجه میسازد که احساس، ادراک و تجربۀ زیستی او منشأ تولیدات زبانی قرار میگیرد. در همین راستا، شعری کوتاه از آدونیس شاعر سوری (1930) تحت عنوان «المئذنة / گلدسته» انتخاب گردید تا تجربۀ زیستۀ شاعر، استحالۀ احساسات به معنا و نقش سوژه و ابژه در تحقق معنای تجربهشده بررسی شود. رویکرد این پژوهش، تحلیل تجربۀ زیستی شاعر با ابزار پدیدارشناسی است و قلمرو کشف شهود شاعر، متعلق به دالها و نشانههای موجود در بستر نشانههای حسی-ادراکی گفتمان است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ما در این گفتمان با گفتمان شوشی مواجه هستیم و مسئلۀ شوش متضمن مواجهه با پدیدارشناسی است و به نظر میرسد پدیدارشناسی نشانههای قصیده آدونیس بیانگر منفک بودن معنا و تجربه بهعنوان دو فرایند مجزا، اما درعینحال همسویی آنها است. یعنی از نشانهها، معنا و از معنا، تجربۀ و جهان زیستۀ شاعر آشکار میشود که نوعی حس غربت و دلتنگی است. همچنین آنچه به معنا هویت میدهد جهت و زاویۀ دیدی است که آدونیس بهعنوان گفته پرداز به صحنۀ اصلی گفتمان میدهد تا واقعۀ سرکوب سنت با محوریت گلدسته و پایان آن با دودکش محقق گردد و تصویری ممکن از صحنۀ پدیدار شناختی به وجود میآورد